-پاسخ آیت الله سیستانی درباره لباس مشکی در محرم وصفر
-پاسخ آیت الله خامنه ای درباره افطار کردن با تربت امام حسین علیه السلام
-دست زدن همراه با شادي و خواندن و ذكر صلوات بر پيامبر اكرم و آل او(ص) درجشن هايي كه به مناسبت ايام ولادت ائمه(ص) و اعياد وحدت و مبعث برگزار مي شود چه حكمي دارد؟ اگر اين جشن ها در مكانهاي عبادت مانند مسجد و نمازخانه هاي ادارات و يا حسينيه ها برگزارشوند، حكم آنها چيست؟
-پاسخ آیت الله شبیری زنجانی درباره جشن عروسی در ماه محرم وصفر
-پاسخ آیت الله مکارم شیرازی درباره اصلاح و آرایش در ماه های محرم و صفر
-پاسخ آیت الله روحانی درباره جنگ عایشه با امیرالمؤمنین (علیه السلام) از همه گناهان بدتر بود
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز روز عید غدیر
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز عید غدیر
-پاسخ آیت الله حکیم در باره افضل بودن حضرت علی علیه السلام از بقیه ائمه وپیامبران
-پاسخ آیت الله وحید خراسانی درباره سیگار کشیدن در ماه رمضان

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:17276 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:6

منظور اباضيه از مسالك چهارگانه دين چيست؟
اباضيه براي تجويز تقيه، مسالك دين را چهار تا قرار دادهاند كه مرحلة چهارم آن به كتمان، همتراز تقيه ميرسد.آنها ميگويند: مسالك دين چهارتاست:
1ـ ظهور 2- دفاع 3ـ شراء 4ـ كتمان
مسالك دين نزداباضيه:
افراد جامعة اسلامي در بعضي حالات دربرابر دشمنان خود ظاهر ودر سرزمين خود آزاد ودر احكام خود مستقل هستند و به كتاب خدا وسنت رسولش عمل ميكنند. احكام دين را اجرا ميكنند. در برابر بيگانگان به هيچ وجه سرتسليم خم نميكنند. حاكمي نميتواند بر آنها ستم روا دارد. قدرتمندي نميتواندعليه آنها قد راست كند. چنين حالتي حالت ظهور است واين از بهترين حالات جامعةاسلامي است و در چنين شرايطي بايد مردم متّحد و يكپارچه باشند زيرا اين حالت، منزلتي است كه خداوند براي مؤمنين ارزاني داشته است« و لله العزة و لرسوله وللمؤمنين». المنافقون: 8 ]عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنان است. [
چنانچه مسلمانان اين مقام را از دست بدهند و از اين شرافت محروم شوند و از اين منزلت كه در اثر ايمان به خدا وپايداري به آن نصيبشان شده، سقوط كنند، دراين صورت نبايد در برابرظلم تسليم شوند ودر مقابل جور، سر خم كنند ونبايد به دستان بازيگر اجازه دهند كه با مقدرات مردم بازي كنند وحريمهاي آنها را از بين ببرند وامور دينيشان را دگرگون سازند ودر اعمال وعباداتشان مداخله نمايند ودر اموالشان بدون اذن شريعت كه داناي به غيب وشهادت، آن را بنيان نهاده و بدون بيان هدايت كه محمد(ص) آن را براي فرزندان اسلام به ارث گذاشته، تصرف كند.
چنانچه مسلمانان به اين ذلتّ گرفتار آمدند ودشمنان خارجي بر آنها سلطه يافتند يا كسي كه مردم به او اعتماد نموده و امورشان را به او سپرده بودند واو را سرپرست خود كرده بودند، از انجام اين رسالت سر باز زد و به بيراهه رفت و در اموري كه به او واگذار شده به خدا و پيامبر و مسلمانان خيانت نمود، در اين هنگام بر مسلمانان واجب است كه در برابر اين دولت سركش بايستند و او را به معروف امر نموده و از منكر بازش دارند و مجبورش سازند تا مردم را به راه صواب هدايت نمايد.پس اگر به شيوة نادرستش ادامه داد و طعم تلخ ستم را همچنان به مردم چشاند و از تسليم شدن در برابر امر خدا و بازگشتن به راه خدا خوداري ورزيد، در اين هنگام نوبت به شيوة دوم از تنظيم اسلامي ميرسد كه آن عبارت از دفاع است. دفاع در مسلكهاي ديني به تعبير امروزي همان انقلاب... است؛ انقلاب عليه استعمار خارجي يا انقلاب عليه استعمار داخلي نظير انقلاب عليه ظلم، انقلاب عليه نظام، انقلاب عليه فساد، انقلاب عليه گمراهي از دين خدا در تمامي اشكال و ابعاد آن. رهبري كه اين انقلاب را رهبري ميكند « امير دفاع » ناميده ميشود و امت تا پيروزي انقلاب بايد از او اطاعت و فرمانبري داشتهباشد. وقتي كه امور به سامان رسيد و صلح و امنيت حاكميت يافت او مثل ساير افراد گشته و از حقوق و وظايف آنها برخوردار ميگردد. سامان يافتن امور هم به يكي از اين دو امر است: پيروزي انقلاب يا شكست آن. پيروزي آن به يكي از دو راه است: تن دادن دولت به خواستههاي مردم و بازگشت او به احكام خدا كه در اين حالت، انقلاب در همين جا متوقف ميِشود؛ يا نابودي نظام فاسد و سرنگوني حاكم ستمگر و اسقرار نظام اسلامي به جاي آن و اجراي شريعت ناشي از كتاب خدا. در اين هنگام رهبري انقلاب يا امير دفاع هيچ حقي در حاكميت ندارد مگر آنكه مردم پس از استقرار امنيت و گردهمايي و مشورت ومقايسه با ديگران با شرايطي كه در او مييابند او را انتخاب نمايند، البته با رعايت شروطي كه در انتخاب امير براي مؤمنان ملحوظ است.
اگر مسلمانان از اين موضع هم ناتوان شدند و به نداي انقلاب جواب مثبت ندادند و شيوة مسالمت را در پيش گرفتند و به آسايش و آرامش رو آوردند، آن وقت نوبت به مسلك سوم دين ميرسد و آن، شراء است: شراء وظيفة كساني است كه تعدادشان اندك است. چنانچه تعداد آنها به چهل نفر برسد بايد عليه فساد قيام كنند گرچه با قيام اين افراد در رويايي با دولت ستمگر مسلح احتمال پيروزي نميرود و مردم هم به ذلت تن دادهاند اما وجود اين تنظيم، گرفتاري و درد سري براي دولت به حساب ميآيد كه نميگذارد او سياستهاي ظالمانة خود را پيادهكند. گاهي اينگونه قيامها جز همين ايجاد ناآرامي كه بر سر ستمگران سايه مياندازد و نا امني و وحشتي كه اعمال و حركت آنها را رسوا مينمايد نتيجهاي ندارد.
از اين رو براي اين تنظيم شرطهاي سنگيني در نظر گرفته شده كه جز از جان گذشتگان، آنهايي كه زندگيشان را فداي حيات ملتشان ميكنند، كسي آن را نميپذيرد اين شروط عبارت است از اين كه افراد پس از عضويت در اين مؤسسه حق ندارند به وطن خود بر گردند يا در خانه و كاشانه خود زندگي كنند يا از مسئوليت خود سر باز زنند تا سرانجام به پيروزي رسند يا كشته شوند كه البته به كشته شدن نزديكترند تا پيروزي. اگر شرايط، كسي را وادار كرد كه براي يكي از امور حياتي انقلاب ماننند تهية آذوقه به خانهاش مراجعت كند او در خانة خود بيگانه و مسافر محسوب ميِشود و بايد نمازش را قصر بخواند و همين شخص وقتي كه در قلههاي كوه يا در درهها به سر ميبرد و راههاي ارتباطي ستمگران را قطع ميكند و يا پلهايي كه كاروان ظالمان از عبور ميكند، خراب ميكند يا دژههاي ذخاير ستم پيشگان را از بين ميبرد مانند آن است كه او در خانه و در بين اهل و عيال خود است. اينها در هيچ يك از اين شرايط حق ندارند امنيت مردم را سلب كنند يا به سازشكاران ضربهاي وارد سازند. اين تنظيم فدايي و ضربتي اسلام، براي جايي كارآيي دارد كه در آنجا ظلم حاكميت دارد و بندگان شيطان بر مردم چيره شدهاند و قانون دست ساختة انسان جايگزين قانون خدا شدهاست. ابو اسحق ميگوييد: « شراء از بارزترين ويژگيهاي اباضيه است.»
چنانچه مردم تن به ذلّت دادند و تسليم ظلم شدند و قانون ستمگران بر آنها پياده شد و كسي براي كرامت از بين رفتة اسلام و شرافت رسالت عزت دهندة انسان قيام نكرد و عافيت طلبي فراگير شد و همه به عياشي و راحتطلبي رو آوردند به حدي كه گروه فدايي نتوانست شكل بگيرد تا خواب آرام را از چشم ستمگران بربايد و به آنان بفهماند كه حكمشان دوام نمييابد و كرسيشان برقرار نميماند و پايداري، خواستة هميشگي مؤمنان است و ستمگران در آينده در برابر خدا و مردم بايد حساب سختي پس بدهند، چنانچه مردم در اين حد از ناتواني رسيدند به تنظيم ديگري به نام كتمان ميرسد. در شرايط كتمان مؤمنان بايد با امتناع از پذيرش مسئوليتهاي ظالمانه، از همكاري با ظالمان دوري نمايند و خودشان به طور دسته جمعي امورشان را عهدهدار شوند تا بتوانند دين خدا را تبليغ نمايند و قلبهايشان را از ايمان به خدا پرسازند و معارف و فرهنگ اسلامي را نشر دهند تا مردم از دين خدا آگاه گردند و با ستمگران ارتباطي نداشتهباشند جز در بعضي موارد و تنگناها، مانند پرداخت ماليات به حاكمان، اين همان جمعيات يا «حلقة عزّابه» در تشكيلات اباضي است. (علي يحيي معمر: الاباضيه فيموكب التاريخ، الحقله الاولي/ 93ـ 96.)

فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامي ج 5
آية الله جعفر سبحاني

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.